رويكردهايمطالعهكارآفريني

تبلیغات


نویسندگان

پشتيباني آنلاين

    پشتيباني آنلاين

درباره ما

    به وبلاگ خوش آمدید امیدوارم بتوانم شما را به موفق شدن در زندگی تان نزدیک تر کنم یاعلی

امکانات جانبی

تبلیغات

ورود کاربران

    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری

آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب کل مطالب : 2339
    کل نظرات کل نظرات : 4
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا تعداد اعضا : 4

    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز بازدید امروز :
    بازدید دیروز بازدید دیروز :
    ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 0
    ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 0
    آي پي امروز آي پي امروز : 0
    آي پي ديروز آي پي ديروز : 0
    بازدید هفته بازدید هفته :
    بازدید ماه بازدید ماه :
    بازدید سال بازدید سال :
    بازدید کلی بازدید کلی :

    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی آی پی : 13.58.121.131
    مرورگر مرورگر :
    سیستم عامل سیستم عامل :
    تاریخ امروز امروز :

چت باکس


    نام :
    وب :
    پیام :
    2+2=:
    (Refresh)

تبادل لینک

    تبادل لینک هوشمند

    برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رابطه ‍پول و موفقیت و آدرس 123movafagh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خبرنامه

    براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین نطرات

    StevJoyday - Levitra Cialis Ou Viagra <a href=http://leviplus.com>levitra canada free shipping</a> Stendra In Canada Website With Doctor Consult Prix Levitra 10 Mg Posologie - 1398/6/30
    تندخوانی - بابت اطلاع رسانیتون ممنونم.
    پاسخ:خواهش می کنم از شما هم ممنونم نظرات خود را با ما به اشتراک می گذارید با تشکر - 1396/3/29
    فن بیان - ممنون بابت اطلاع رسانیتون.
    پاسخ:هدف ما ایرانی سربلند می باشد و ملتی که بتواند راه خود را به خوبی ادامه بدهد وهم چنین که نظر می دید و ما را در بهتر کردن این وبلاگ یاری می کنید - 1396/3/29
    مایلینو - با تشکر از سایت خوبتون و مطاب خوبی که قرار میدید.
    پاسخ:باسلام ما سعی می کنیم که دوستان در مسیر پیشرفت قرار بگیرند و زندگی بهتری داشته باشند و همین طور ایرانی بهتر ممنونم بابت نظرتون نظرهای شما به ما انگیزه ی خوبی می ده برای ادامه راه - 1396/3/11

تبلیغات

رويكردهايمطالعهكارآفريني

رويكردهايمطالعهكارآفريني

در سير تبيين مفهوم كارآفريني، ويژگي ها، كاركردها و فعاليت هاي متنوعي به فرد كارآفرين نسبت داده مي شوند. بنابراين ارائه چارچوب و طبقه بندي تعاريف مي تواند تا حدودي از ابهام هاي موجود بكاهد. كارآفريني در بطن تئوري هاي اقتصادي تبلور يافت و از قرن نوزدهم تا دهه 1960  تنها انديشمندان اقتصادي به آن مي‌پرداختند كه بعد از آن همراه با گرايش تحليل هاي اقتصادي به استفاده از شيوه هاي آماري و رياضي، عملاً از تئوري هاي اقتصادي حذف شد. با خارج شدن كارآفريني از نظريه‌هاي اقتصادي و پر رنگ شدن نقش كارآفرينان در توسعه اقتصادي، روانشناسان با هدف ارائه نظريه هايي مبتني بر ويژگي هاي شخصيتي و همچنين با تفاوت قائل شدن بين كارآفرينان با مديران و غيركارآفرينان، به بررسي ويژگي هاي روان شناختي كارآفريني پرداختند. نظريه كارآفريني امروزه به جاي اين كه صرفاً پديده كارآفريني را مستندسازي كند، داراي قابليت هاي تشريح و توصيف رفتار كارآفرين‌ها، پيش بيني شرايطي كه منجر به كارآفريني مي شود و ارائه رهنمودهاي ارزشي براي اقدام درست در يك شرايط معين است. مطالعه كارآفريني حیطه‌ي گسترده‌اي از رشته‌هاي مديريت،اقتصاد، جامعه شناسي و روانشناسي را در بر مي گيرد و داراي اهميت ميان رشته اي است. لذا نظريه كارآفريني را مي توان بر مبناي نگرشي در قالب چهار ديدگاه روانشناختي، فرهنگي -اجتماعي، اقتصادي و شبكه هاي ارتباطي بررسي كرد. در اینجا سه رويكرد كارآفريني مورد توجه قرار مي گيرد، این سه رویکرد با منابع زیر مرتبط هستند :

1. سهم نويسندگان و نظريه پردازان اقتصادي در خصوص نقش كارآفرين در توسعه اقتصادي و كاربرد نظريه اقتصادي .

2. رويكرد ويژگي هاي روانشناختي يا ويژگي هاي شخصيتي كارآفرين .

3. رويكرد فرهنگي-  اجتماعي كه تأثير محيط اجتماعي را مورد توجه قرار مي دهد.

هر رويكرد داراي مزايا و معايب خاص خود هستند؛ با اين حال آنها درك ما را از فرآيند كارآفريني بالا مي برند. (کردنائیج،1386)

 

1. رويكرداقتصادي :

اقتصاددانان نقش كارآفرين را در قرن هاي گذشته شناسايي كرده و مورد بحث قرار داده اند و چندين مكتب فكري براي آن بوجود آورده اند. رويكرد اقتصادي در قالب دو رويكرد قابل بررسي است كه عبارتند از:  اقتصاد كلاسيك و اقتصاد نئوكلاسيك، كه در ادامه به توضيح هر يك پرداخته مي شود.

 

 

1-الف) اقتصادكلاسيك :

اقتصاد كلاسيك به سهم اقتصاد در پيش از اواخر قرن نوزدهم اشاره دارد كه در اغلب موارد به اقتصاد سیاسی معروف شده است. در زمينه اقتصاد كلاسيك چندين مكتب در كشورهاي مختلف قابل شناسايي است:

 

- مكتبآمريكايي :

اين مكتب توسط آماسا واكر (1875-1799) مطرح شد كه نقش كارآفرين را به عنوان ايجادكننده ثروت در نظر مي گرفت . بعدها پسرش فرانسيس اي . واكر (1897–1840) بيان كرد كه كارآفرينان موفق داراي ويژگیهاي آينده نگري، تسهيل كنندگي در سازمان، مجري، پر انرژي و رهبري هستند .او چهار نوع كارآفرين را شناسايي كرد:

1. افراد تيزهوش و پراستعداد - كه آينده نگر، مصمم و راسخ هستند و قادرند تا در افراد ايجاد انگيزه كرده و آنها را هدايت كنند.

2. افراد با استعداد سطح بالا - كه مهارت ذاتي داشته، آگاه، دقيق و مصمم هستند.

3. افرادي كه در كسب و كار نسبتا خوب هستند - به جاي آنكه افرادي باهوش و با استعداد باشند، داراي پشتكار و عزم و اراده ي قوي هستند.

4. افراد بي عرضه،  آنهايي كه حرفه شان را به درستي شناسايي نكرده اند.

به علاوه، او معتقد بود كه سود در ازاي مهارت، توانايي يا استعداد فرد كارآفرين به وي بر مي گردد.

در مقابل، هاولي (1929– 1843) سود را به عنوان پاداشي براي كارآفرين به خاطر تحمل ريسك و به عنوان نتيجه كارش مي ديد . بنابراين مفاهيم ريسك و عدم اطمينان به طور قابل ملاحظه اي مورد توجه قرار گرفته است . به زعم هاولي و پيروانش، تمام تعاملات كسب و كار در شرايط عدم اطمينان صورت مي گيرد .بنابراين افرادي كه درگير تعاملات كسب و كار بوده و ريسك كار را مي پذيرند، همان كارآفرينان هستند.

 

- مكتبانگليسي :

مكتب انگليس به وسيله ي نويسندگاني چون آدام اسميت (790–1723) و ديويد ريكاردو (1823–1772) تجلي پيدا كرد. آنها وظيفه كارآفرين را با سرمايه دار تلفيق كردند. از ديدگاه آنها سود به عنوان پاداشي براي سرمايه ي مخاطره آميز در نظر گرفته مي شد و نه به خاطر پيش بيني آينده و هدايت مناسب كسب و كار .كارآفرينان در كسب و كارهايشان بر اساس تقاضا براي محصولاتشان سرمايه گذاري مي كنند و پاداش مي گيرند.  اين مفهوم بيشتر از نوشته هاي جِرِمي بنتام (1832–1748) گرفته شد و مفهوم كسب و كار آزاد از كنترل (Laissez Faire) را مطرح كرد كه سه عامل كليدي را در خود دارد:

- تمايل  (تمايل به ايجاد ثروت)

- دانش فني (دانش ايجاد ثروت)

- قدرت سرمايه (توانايي ايجاد ثروت)

وي استدلال مي كند كه دولت ها كمتر از طريق قانون اين سه عامل را تحت تأثير قرار داده اند و از رويكرد آزاد از كنترل طرفداري مي كنند.  عليرغم اين كه او موضوع ماهيت كارآفرين را به طور مستقيم مورد تأكيد قرار نداده است، ولي از طريق استنباط بيان كرد كه كارآفرينان براي ايجاد ثروت داراي تمايل، دانش فني و قدرت سرمايه هستند.

 

- مكتبفرانسوی :

همان گونه كه در تمام مباحث مربوط به كارآفريني آمده است، اصطلاح كارآفريني ريشه در فعل فرانسوي Entreprendre (به معنی متعهد شدن) دارد. بنابراين عجيب نيست كه نخستين اقتصادداني كه تصور مي شود نقش كارآفريني را شناسايي كرده باشد، ريچارد كانتيلون (Richard Contillon) باشد . از او مقاله اي در همين مورد پس از مرگش در سال 1755 ميلادي چاپ شد. كانتيلون در آن مقاله بيان كرد كه كارآفرين در كسب و كارها براي به دست آوردن سود تلاش مي كند؛ كارآفرين كسي است كه ريسك كسب و كار را در مواجه با عدم اطمينان مي آزمايد.

كانتيلون، بين سرمايه دار و كارآفرين تمايز قايل بود. از نگاه او، كارآفرين ريسك پذير است كه قادر نيست ريسك هاي درگير در تصميم ها را محاسبه كند .همچنين كارآفرين يك نوآور هم نيست كه انتظار داشته باشد به جاي ايجاد تقاضا، آن را محاسبه كنيد. در نتيجه، اقتصاددانان موفق فرانسوي اين مفهوم را بيشتر توسعه دادند . در بين سال هاي 1730 تا 1792 باوديو (1832–1767) كمك كرد تا تئوري كانتيلون شناسانده شود . او بين كارآفرين و سرمايه دار تمايز قايل بود، اما بر خلاف كانتيلون، ريسك و عدم اطمينان را به عنوان نقطه ثقل كاركرد كارآفرين در نظر نگرفت . بلكه از نگاه سي، كارآفرين مديري بود كه نياز داشت تا تقاضا را برآورد يا پيش بيني كند.  با اين حال او كارآفرين را به عنوان يك عامل تغيير در يك اقتصاد پويا در نظر نگرفت.

البته مکاتب دیگری مثل مکاتب اتریشی و آلمانی هم در رویکرد اقتصاد کلاسیک به کارآفرینی وجود دارد که ما از تشریح آنها صرف نظر می کنیم .

 

1-ب) اقتصادنئوكلاسيك :

همان گونه كه گلنسي و مك كوايد (2000) نشان داده اند، محور اصلي اقتصاد نئوكلاسيك آن است كه اقتصاد مي تواند به صورت سيستمي كه در آن تعادل وجود دارد، به مدل در آيد. اقتصاد نئوكلاسيك با اقتصاد دستوري كه دولت ها تصمیم مي‌گيرند تا منابع را تخصيص بدهد مرتبط نيست بلكه اقتصاد نئوكلاسيك با علوم اقتصادي مبتني بر بازار آزاد يا تركيبي كه عوامل بازار در آن تعيين كننده هستند، در ارتباط است . در اقتصاد نئوكلاسيك اعتقاد بر آن است كه وقتي سيستم در تعادل به سر مي برد گرايش كمي به كارآفريني وجود دارد . در مدل هاي اوليه تعادل، كارآفرين به عنوان مدير يا هماهنگ كننده سه عامل اصلي توليد يعني زمين، نيروي كار و سرمايه در نظر گرفته مي شود.

كارآفرين، مدير فرآيند توليد است كه مسؤول تعيين حداكثر بازده براي سطح تعيين شده ي ترجيحات مصرف كننده مي باشد. با اين حال، در مدل تعادل جزيي كه به وسيله ي مارشال (1924–1842) مطرح شد، بين كسي كه روش هاي جديد را به كار مي گيرد و كسب و كارها را بهبود بخشيده و ريسك پذير است و فردي كه از شكست مي ترسد و دستمزد مديريت خود را مي گيرد، تفاوت وجود دارد.

به نظر مارشال، توسعه كسب و كار به فردي بيش از يك مدير نياز دارد و مستلزم

موارد زير است:

- دانش مبادله

- دانش فني

- توانايي پي شبيني

- توانايي شناسايي فرصتها

- توانايي رهبري

- تمايل به بهبود عملكرد

به علاوه او معتقد است كار مديريت يك شركت سودده شامل دو مؤلفه ي مهم است:  نخست، تلاش ذهني سازماندهي و انديشيدن بر روي روش هاي جديد، و دوم نگراني و ريسك . او سود را نه صرفاً كار مديريت كسب و كار بلكه به عنوان پرداخت براي چنين خدماتي در نظر مي گيرد.  او همچنين معتقد است كه كسب و كارهاي كوچك جديد از طريق فرآيند انتخاب طبيعي بقا يافته و رشد مي كنند.

مفهوم ريسك از طريق كار نايت (1921) كه احتمالاً نخستين اقتصاددان نئوكلاسيك بود، براي شناسايي كار كارآفرينانه خاص در يك سيستم تعادل عمومي به جاي يكي از كارهاي مديريتي، بهبود داده شد . او ميان دو نوع ريسك قابل بيمه و غير قابل بيمه تمايز قائل شده است. كارنايت عدم اطمينان غير قابل بيمه را با تغييرات سريع اقتصادي و توانايي كارآفرينانه به هم مرتبط مي سازد . وي استدلال مي كند كه در شرايط ريسك امكان برآورد احتمال هر رويداد وجود دارد، درحالي كه در شرايط عدم اطمينان اين امكان وجود ندارد . اين تئوري عدم اطمينان به ايجاد مرز بين مدير و كارآفرين كمك مي كند . بر طبق اين تئوري، مديري كارآفرين مي شود كه در كار قضاوتش همراه با خطا باشد و مسؤوليت صحت كارش را بپذيرد. بنابراين وي معتقد است كه كارآفرينان توانايي هدايت ديگران را در شرايط عدم اطمينان دارند، كه اين توانايي مستلزم موارد ذيل است:

- دانش و قضاوت

- آينده نگري

- توانايي سطح بالاي مديريتي

- اعتماد به نفس

بر طبق اين نظريه، درآمد كارآفرينانه در بر گيرنده دو جزء است : دستمزد توانايي فرد و پرداخت تحمل عدم اطمينانش است . بنابراين در هر سازماني ممكن است كارآفريناني يافت شوند و سازمان هاي بزرگ، پر از افراد كارآفرين هستند . نايت معتقد است كه بهترين كارآفرينان از طريق توانايي و رقابت فعال به سطح عالي چنين سازمان هايي مي رسند. به علاوه، او فرض مي كند اگر افراد بتوانند درآمدي بيش از درآمدي كه از طريق استخدام در سازمان به دست مي آورند، كسب كنند، خوداشتغالي را انتخاب خواهند كرد.

از اين رو وقتي كه نرخ دستمزد ها پايين مي آيد، افراد بيشتري به سمت خود اشتغالي مي روند و وقتي نرخ هاي دستم زد بالا برود، افراد كمتر به خوداشتغالي روي می‌آورند.

بر طبق نظر وان ميسس (1972–1881) تمام تصميمات اقتصادي مستلزم ارزيابي‌ و انتخاب گزينه ها و انطباق با عدم اطمينا ن هاي آينده است . او از اين هم فراتر مي رود و معتقد است كه اقدام انسان هم آينده را تحت تأثير قرار مي دهد و هم تحت تأثير آينده قرار مي گيرد. از نظر وان ميسس، كارآفرين تصميم گيرند هاي است كه از طريق چشم انداز آتي خود، آينده را تحت تأثير قرار مي دهد و هم تحت تأثير آينده قرار مي‌گيرد. ميسس به مسأله عدم اطمينان همانند نايت مي نگردد و معتقد است كه قابليت سوددهي پيامد چنين رفتار كارآفرينانه اي است. با اين حال، او به تصميم گيري درباره ي كارهاي نوآورانه صرفاً به عنوان يكي از فعاليت هاي تصميم گيري فرد كارآفرين مي نگرد.

يك انحراف مهم از مدل تعادل عمومي اقتصاد نئوكلاسيك به وسيله شومپيتر (1950–1883) ايجاد شد . بر طبق نظر گلنسي و مك كوايد (2000) شومپيتر كارآفرين را به عنوان كسيكه تركيباتجديديازابزارهايتوليدراايجادمی كند ويكنوآوراست، می بیند .

در تئوري توسعه اقتصادي شومپيتر، نقش كارآفرين تخريب وضع موجود (تعادل عمومی) از طريق نوآوري است . نوآوري ممكن است در شكل هاي مختلف به وجود آيد:

- خلق محصول جديد

- تبديل كيفيت محصول فعلي

- توسعه فرآيند جديد توليد

- ايجاد بازار جديد

- تصرف منبع جديد از عرضه

- ايجاد يك سازمان يا حرفه جديد

بر طبق نظر شومپيتر، كارآفريني منبع تغيير است.  نوآوري فعاليت ها و بازارهاي جديدي را خلق مي كند.  تحت چنين شرايطي، سود، مازاد يا حاشيه اي است كه به واسطه ي عمل نوآورانه اي كه منجر به هزينه هاي پايين تر يا قيم تهاي بالاتر مي شود، به دست مي آيد.  اندازه مازاد مستقيماً با بهره وري فرد كارآفرين ارتباط دارد و سود، پرداخت قيمت خدمات فرد كارآفرين است. سود پاداش ريسك نيست. اگر شومپيتر درست بگويد و كارآفريني تحريك و بر هم زدن حالت تعادل باشد، پس بر طبق اقتصاد نئوكلاسيك، لازم است تا تعادل جديدي ايجاد شود.

گلسني و مك كوايد (2000) پيشنهاد مي كنند كه اين امر از طريق انطباق در تعداد كارآفرينان به دست مي آيد.

 

2. رويكردفرهنگی-اجتماعي :

اين رويكرد كارآفرين را به محيط يا زمينه فرهنگي - اجتماعي مرتبط مي كند و به فرهنگ به عنوان عامل تعيين كننده كارآفريني مي نگرد و براي رشد كارآفريني در يك جامعه تناسب بين سازه هاي ايدئولوژيكي و رفتار اقتصادي را ضروري مي‌داند .اين رويكرد، كارآفرين را به عنوان يك تصميم گيرنده كه درون يك مجموعه فرهنگي- اجتماعي خاص عمل مي كند، مي نگرد . هافستد در مطالعه اي در سال1980  در تبيين تفاوت مدل هاي فرهنگي كشورها، چهار بعد را براي يك فرهنگ ذكر كرده است:

- فاصله قدرت

- فردگرايي در مقابل جمع گرايي

- اجتناب از عدم اطمينان

- مردسالاري

همچنين برنر (Brenner) مي گويد: آن گروه هايي كه موقعيت اجتماعي خود را از دست مي دهند براي كارآفريني برانگيخته مي شوند، بنابراين كارآفريني پاسخ به عدم تحرك اجتماعي است.

رابرت لمب (1952) معتقد به نقش كارآفرين به عنوان تصميم گيرنده است .

وي معتقد است كه كارآفريني يك نوع تصميم گيري اجتماعي است كه توسط نوآوران اقتصادي انجام مي شود. نقش عمده ي كارآفرين اجراي گسترده ي ايجاد جوامع محلي، ملي و بين المللي يا دگرگون ساختن نمادهاي اجتماعي و اقتصادي است. (پالمر، 1987)

ژوزف مك گواير (1962) معتقد است نقش كارآفريني در جوامع مختلف با توجه به تنوع فرهنگي متفاوت است و منابع طبيعي و سرمايه ي نقدي ممكن است يكسان باشد . اما آنچه را كه بايد در درك تفاوت رفتار مورد توجه قرارداد عواملي است همچون:

- عقايد اجتماعي

- هنجارها

- پاداش رفتارها

- آرمان هاي فردي و ملي

- مكاتب ديني

- تعليم و تربيت (پالمر، 1987)

 

3. رويكردویژگیهای شخصیتی :

طبق این رويكرد، ويژگي هاي شخصيتي مشخص و معيني، افراد را مستعد كارآفريني مي كند. بنابراين يكي از مباحثي كه به طور مكرر در مورد آن تحقيق شده جستجو براي تعيين ويژگي هاي روا ن شناختي مشترك كارآفرين ها است .كارآفرين شخصي است، اهل عمل و با انگيزه قوي كه براي دست يافتن به هدف، قبول مخاطره مي كند. تا به حال ويژگي هاي زيادي در خصوص كارآفرينان در تحقيقات مختلف مطرح شده است .در اين رابطه روانشناسان سعي مي كنند، دريابند كه چه چيزي در يك كارآفرين وجود دارد كه اين اعمال از او سر مي زند. به جاي اين كه ما جهان را به كارآفرينان و غير كارآفرينان تقسيم بندي كنيم، بايد توانايي هاي بالقوه اي كه يك فرد را كارآفرين مي سازد، را مورد ملاحظه قرار دهيم.

 

منبع: کردنائیج، اسداله و دیگران، 1386، ابزار سنجش ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان، دفتر نشر آثار علمی دانشگاه تربیت مدرس، چاپ اول

 


تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 7:11 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

روند تکاملي مفهوم کارآفريني و ارائه تعاريف گوناگون از مفهوم کارآفريني

روند تکاملي مفهوم کارآفريني و ارائه تعاريف گوناگون از مفهوم کارآفريني:

براي درک هر چه بهتر مفهوم کارآفريني در اين بخش به مرور سير تکاملي مفهوم کارآفريني و ارائه تعاريف گوناگون از مفهوم کارآفريني از ديد صاحبنظران مختلف مي‌پردازيم :

خاستگاه واژه کارآفريني کشور فرانسه است. اين واژه، از واژه فرانسوي Entreprendre که به معناي متعهد شدن است، گرفته شده است. در اوايل سده شانزدهم ميلادي کساني را که ماموريتهاي نظامي را هدايت مي کردند، کارآفرين مي‌خواندند . از حدود سال 1700 ميلادي به بعد فرانسويان اين واژه را براي پيمانکاران دولت که مسئول ساخت جاده، پل، بندر و ... بودند به کار بردند. اين واژه در ادبيات فارسي ابتدا به معناي کارفرما و سپس کارآفرين ترجمه شد. البته اين ترجمه، جامع، مانع و مفيد معناي دقيق واژه نيست. در واقع اگر اين واژه " ارزش آفرين " ترجمه مي شد، به نظر رساتر بود. گرچه معناي واژه اي " ارزش " در ادبيات اقتصادي غرب با معناي آن در ادبيات ديني ما متفاوت است (احمدپور،1383). در اوايل قرن هجدهم، برنارد دو بليدور اقتصاددان فرانسوي تعريف فراگيرتري را ارائه نمود که عبارت است از : خريداري نيروي کار و مواد اوليه به بهايي نامعين و به فروش رساندن محصولات به بهايي طبق قرارداد . ريچارد کانتيلون در تعريف کارآفرين مي آورد : فردي است که ابزار توليد را به منظور ادغام آنها براي توليد محصولاتي قابل عرضه به بازار ارائه مي کند . جان تامپسون مي‌گويد : فرايندي که در آن بتوان با استفاده از خلاقيت، عنصر جديدي را همراه با ارزش جديد با استفاده از زمان، منابع، ريسک و به کارگيري ديگر عوامل، به وجود آورد، را کارآفريني گويند. کارآفريني فقط فردي نيست، سازماني هم مي‌تواند باشد. (جان تامپسون،2000) به عقيده آرتورکول کارآفريني عبارت است از فعاليت هدفمند که شامل يک سري تصميمات منسجم فرد يا گروهي از افراد براي ايجاد، توسعه يا حفظ واحد اقتصادي است. از ديگر سو «روبرت نشتات» فرهنگ کارآفريني را قبول مخاطره، تعقيب فرصتها، ارضاي نيازها از طريق نوآوري و تأسيس يک کسب ‌و ‌کار مي‌داند.جان باتيست سيمي گويد : كارآفرين فردي است كه مسئوليت توليد و توزيع فعاليت اقتصادي خود را بر عهده مي گيرد و كارآفريني يعني ارتقاء بازده منابع از سطحي به سطحي بالاتر . طبق نظر شومپيتر(که از سال 1925 تا سال 1932 استاد اقتصاد دانشگاه بُن بود و از سال 1932 تا سال1950 در دانشگاه‌هاروارد تدريس مي کرد) کارآفرين نيروي محرکه اصلي در توسعه اقتصادي است و نقش وي عبارت است از نو آوري يا ايجاد ترکيب هاي تازه مواد. استدلال ژوزف شومپيتر اين بود که نوآوري در نتيجة کارآفريني به وجود مي آيد و به فردي نياز دارد که ويژگيهاي غيرعادي داشته باشد، درصدد بنانهادن يک قلمرو خصوصي باشد، براي رفع موانع، انگيزه داشته باشد و از ايجاد مهارت و به کاربستن آن در جهت کارآفرين شدن، لذت برده و خشنود شود. شومپيتر استدلال مي کند که کارآفرينان، ساز و کارهاي ايجاد و توزيع ثروت در نظام سرمايه داري هستند. او اين فرآيند را ”تخريب خلاق“ مي نامد، چرا که کارآفرينان ثروت جديد را از طريق تخريب ساختارهاي موجود بازار ايجاد مي کنند. آنها مديران مالک شرکت هاي جديد و مستقلي هستند که نوآوريها را وارد بازارهاي موجود مي کنند . چنانچه نوآوري هاي آنها تقاضا را افزايش دهد و ثروت جديد ايجاد کند، بازارهاي موجود را از بين مي برد. هنگاميکه اين گروه جديد از سهامداران، کارگران و عرضه کنندگان افزايش درآمدها را تجربه مي کنند و گروه هاي قديمي تر شاهد کاهش درآمد خود مي شوند، کارآفرينان ثروت را توزيع مي‌کنند و به محض اينکه شرکت هاي کارآفرين، بزرگ و ثروتمند مي شوند، به طعمه اي براي کارآفرينان جديد تبديل مي شوند(احمدپور،1378). استيونسون و همکارانش معتقدند که کارآفريني عبارت است از فرايندي که فرصت ها بوسيله افراد (يا براي خودشان يا براي سازماني که در آن کار مي کنند)، بدون توجه به منابعي که در اختيار دارند تعقيب مي شوند(هارلی،1999). تيمونز1999))کارآفريني را توانايي خلق و ساخت چيزي ارزشمند از هيچ چيز مي داند . اين مفهوم يعني شروع انجام دستيابي و ايجاد يک شرکت يا سازمان ( مقيمي، 1383). «پيتر دراکر» معتقد است کارآفرين کسي است که فعاليت اقتصادي کوچک و جديدي را با سرمايه شروع مي نمايد. کارآفرين ارزش ها را تغيير مي دهد و ماهيت آن ها را دچار تحول مي نمايد. همچنين مخاطره پذير است و به درستي تصميم مي گيري مي نمايد. براي فعاليت خود به سرمايه نيز دارد ولي هيچگاه سرمايه گذار نيست، کارآفريني همواره به دنبال تغيير است وبه آن پاسخ مي دهد و فرصت ها را شناسايي مي کند وکارآفريني به عقيدهُ دراکر همانا به کار بردن مفاهيم و فنون مديريتي، استانداردسازي محصول، بکار گيري ابزار ها وفرايند ها و طراحي و  بنا نهادن کار بر پايه آموزش و تحليل کار انجام شده است. او کارآفريني را يک رفتار مي انگارد نه يک صفت خاص در شخصيت افراد.

از نظر اقتصاددانان کارآفرين کسي است که ارزش افزوده ايجاد نمايد. يعني اينکه با زمان و انرژي لازم، سرمايه ها را به گونه اي به کار گيرد که ارزش آنها و يا محصولات بدست آمده، نسبت به حالت اوليه اش افزايش يابد. «رابرت هيسريچ» فرايند کارآفريني را خلق چيزي نو مي داند که توام با صرف و  وقت و تلاش بسيار و پذيرش خطرات مالي، روحي و اجتماعي براي به دست آوردن منابع مالي، رضايت شخصي و استقلال است، که نتيجه اين فرايند از فعاليت هاي منظمي حاصل مي شود که خلاقيت و نوآوري را به نياز مندي‌ها و فرصت‌هاي بازار پيوند مي دهد. يا به عبارتي فرايند کارآفريني تنها خلق محصول يا خدمتي جديد نيست بلکه خلق محصول جديدي است که متناسب با نياز هاي بازار وتقاضاي موجود باشد و بتوان آن را به جامعه ارائه نمود(سعيدي کيا، مهدي،1382). فرد كارآفرين كسي است كه توانايي تشخيص و ارزيابي فرصت هاي كسب و كار دارد و مي‌تواند منابع لازم را جمع آوري كرده و از آنها بهره برداري نموده و عمليات مناسبي را براي رسيدن به موفقيت پي ريزي كند (مرديث،1371). «مک کله لند» تعريف گسترده‌تري از کار آفريني بيان مي کند  و فرايند کارآفريني را فراتر از شغل و حرفه بلکه يک شيوه زندگي تعبير مي نمايد به طوري که خلاقيت و نوآوري، عشق به کار و تلاش مستمر، پويايي، مخاطره پذيري، آينده نگري، ارزش آفريني، آرمان گرايي، فرصت گرايي، نياز به پيشرفت، مثبت انديشي، زير بنا و اساس زندگي کارآفرينانه مي باشد، در اين زندگي شکست مفهومي ندارد به جز اين که پله اي براي بالا رفتن، موقعيتي براي آموختن، تصور ناقصي از واقعيت، ابهامي که در هدف وجود دارد، واقعه اي که هنوز فوايد آن تبديل به سود نشده است، دراين زندگي پول انگيزه ي اصلي و اوليه فعاليت های اقتصادي نيست بلکه معياري براي سنجش ميزان موفقيت فرد محسوب مي شود. در زندگي کارآفرينانه هدف اصلي از کار و فعاليت ارضاء حس کنجکاوي، تحقق بخشيدن به آرمان ها، آزاد سازي انرژي هاي ذهني و تبديل آنها به ايده هاي عملي و نهاتاًٌ خلق ارزش است و همه چيز تحت الشاع آرمان شخصي قرار مي گيرد (صمدآقايي، 1380). در مجموع مي توان گفت کارآفريني که منجر به ايجاد رضايتمندي و يا تقاضاي جديد مي‌شود. کارآفريني عبارت است ازفرايند ايجاد ارزش از راه تشکيل مجموعه منحصر به فردي از منابع به منظور بهره گيري از فرصت ها (احمد پور،1387). و به عبارت ديگر فرايند کارآفريني، فرايندي است که فرد کارآفرين با ايده هاي نو و خلق و شناسايي فرصت هاي جديد به معرفي محصول و يا خدمت جديدي و يا بهبود ساختار توليد، که توام به پذيرش مخاطرات مالي، رواني و اجتماعي و دريافت منابع مالي، رضايتمندي شخصي و استقلال مي باشد، مبادرت مي ورزد. (سعيدي کيا، مهدي، 1382)

 

دیدگاه های مختلف نسبت به کارآفريني و کارآفرین :

اقتصاددانان، روان شناسان، جامعه شناسان و ساير محققين علوم اجتماعي، ديدگاه‌هاي متفاوتي ازكارآفريني ارائه داده اند. هركدام با استفاده ازفرهنگ،منطق و متدولوژي خاص سعي در تعريف آن از منظر رشته خود داشته اند(مركز كارآفريني كافمن). به عنوان مثال فیلون گفته است: كه هيچ تعريف واحد و مشخصي براي كارآفريني وجود ندارد و بسياري از تعاريف در تضاد با يكديگرند. درسال1998، لو و مک میلان ادعاكردند كه تعاريف شفاف و مشخص از كارآفريني كار را براي محققان تسهيل ميسازد. با شروع بكاربيش از 500000 كسب و كار جديد كه هر ماهه در آمريكا بوجود ميايند و رشد 60 الي 80 درصدي اقتصاد ملي را از راه مشاغل كوچك و زود بازده را به ارمغان مياورد. تعريف كارآفريني ازلحاظ ماهيت وساختار روشن تر شده و به افزايش رشد اقتصادي كمك ميكند.

 

ديدگاه اقتصادي:

اقتصاددانان به بررسي اينكه چگونه جامعه منابع كمياب مانندزمين، نيروي انساني، موادخام وماشينهارابراي توليدكالاهاوخدمات تقسيم ميكندمي پردازند.

ريچاردكانتيلون (1680-1734) اولين فردي بود كه واژه كارآفريني رابا الهام ازلغت فرانسوي Entreprendre (كه به معني عهده دار شدن کاری مي باشد) را به ادبيات علوم اقتصادي عرضه داشت. او كارآفرين را بعنوان شخصي معرفي ميكند كه با قيمت ثابت مي خرد و با قيمت نامعين مي فروشد. از اين رو بجاي سود بالقوه به ريسك دست ميزند.كارآفرين بيشتر از لحاظ فعاليت اقتصادي شناخته مي شود تا از لحاظ نوع شخصيت.

به پيروي از وي "ژان باتيست سي" (1767-1832) كارآفرين به عنوان فردي تعريف ميكند كه از دانش، قضاوت، مهارتهاي مديريتي، رهبري و توانايي فني براي حركت و مبدل كردن منابع اقتصادي كم بازده به منابع پربازده با عوايدي بيشتر استفاده كند. برخلاف كانتيلون، سي درتعريف خود روي حركت با عدم قطعيت تاكيد ندارد.

فرانك نايت (1921) توجه خود را بر روي كارآفريني از ديدگاه اقتصادي با تمايزقائل شدن بين مفهوم ريسك قابل پيش بيني و ريسك غيرقابل پيش بيني، معطوف كرد. او كارآفرين را بعنوان فردي تعريف كرد كه خواهان ارائه پول و شهرت در انتظار نامعلوم براي دريافت سود نامعلوم و اعتبار و رضايت شغلي از فرايندهاي توليد و توزيع است.

"ژوزف شومپيتر" (1883-1950) كه بعنوان پيشرو در زمينه كارآفريني نام گرفت ادعا مكند "مفهوم كارآفريني توانايي شكست خط مشي جاري، نابودي ساختارهاي موجود و حركت دادن سيستم به خارج ازدايره تعادل است." برطبق نظراو، مفهوم كارآفريني در درك و استفاده بموقع از فرصتها درقلمرو موسسات ظهور پيدا ميكند. اين تركيب جديد واقعيتهاي موجود اقتصادي را به چالش مي طلبد، موسسات و محصولات قديمي را با انواع بهتر جايگزين مي كند و در نتيجه سيستم اقتصادي را به مراحل بالاتري از تعادل مي رساند. اوكارآفرين را با نوآوري شناسايي   مي كند وآن رابعنوان يك حركت موقت توصيف مي كند نه يك وضعيت ثابت. از نظر او كارآفرينان 5 نوع نوآوري را عهده دار هستند:

1. معرفي نوع تازه ياكيفيت بهتري ازكالا

2. ابداع روش نويني ازتوليد

3. گشايش بازارجديد

4. استفاده عملي ازمنابع براي تامين موادخام ياكالاهاي واسطه اي

5.  به انجام رساندن تعدادجديدي ساختارسازماني ازصنعت

برخلاف نظر او از جريان بازار بعنوان تخريب خلاق، كريزنر فرض ميكند كه كارآفرينان افرادي هستندكه عدم تعادل را در شكل فرصتهاي جديد بر طرف مي كنند.

 

دیدگاه روان شناختي :

روانشناسي شامل مطالعه رفتار و پديده هاي ذهني است. اين رويكرد به دنبال شناسايي رفتارها و ويژگيهاي شخصيتي كه منحصربه كارآفرينان موفق است ميباشد. جایي كه ويژگي‌ها بعنوان خصوصيات خلقي افرادي كه زياده استوار هستند تعريف مي شوند.

تحقيق "مك كله لند" (1961) ارتباط "توفيق طلبي" با كارآفريني و بسط معني آن با توسعه اقتصادي بود. "هنسمارك" (2003) مطالعات روانشناسي زيادي را براي شناسايي ويژگيهاي شخصيتي انجام داد. اين ويژگيها شامل : درجه سازگاري و تكانش‌گري، استقلال طلبي، نياز به پيشرفت و وسعت اين باور كه شخص تا چه حدي نتايج و اتفاقات را نتيجه كنترل فعال خود ميداند تا نتيجه سرنوشت.

 

دیدگاه جامعه شناختي :

جامعه شناسي ‌مطالعه زندگي اجتماعي دگرگوني اجتماعي و علل و دستاوردهاي اجتماعي رفتار انساني است. اميل دور كيم (1858-1917)، ماكس وبر(1864) و رينلدز(1991) هركدام عدسي جامعه شناسي را بر روي فعاليتهاي انساني متمركز كردند. در اين رويكرد، گروه و ساختارهاي اجتماعي مورد آزمايش قرارگرفتند نه ويژگيهاي فردي، تا فعاليتهاي گروهي نظير كارآفريني را پيش بيني كنند. توسعه دادن كارآفريني پويا بيشتر بعنوان كاركرد نيروي اجتماعي و ساختارها در نظر گرفته مي شود تا اينكه نيازها و ويژگي‌هاي شخصيتي افراد.

وبر علاقه مند به تاثيرات تقسيم نابرابر قدرت بود. كارآفريني ميتواند از طريق تجربه و لمس فشارهايي كه بوسيله نيروهاي تعريف شده اجتماعي از قبيل: انتظارات نقش افراد، پايگاه هاي طبقه اي، گرايشهاي كلي درباره نوآوري تعريف و پيش بيني شود. ميزان توسعه يا نوسازي اجتماع شاخصه ي حياتي است كه وابسته به بنيان سازمانها بويژه سازمانهاي اقتصادي با اهداف محدود است.

بنابراین واضح است كه هيچ تعريف جامع و مانعی ازكارآفريني وجود ندارد . اما برای درک بهتر مفهوم کارآفرینی، به تعدادی از تعاريف صاحبنظران کارآفرینی از این مفهوم اشاره میکنیم :

همانطور که گفتیم براي اولين بار ريچارد کانتيلون، در سال 1775 واژة کارآفرين را به ادبيات اقتصادي معرفي نمود(احمدپور،1378). واژه کارآفريني معادل واژه انگليسي Entrepreneurship  است که در نيم قرن اخير در جهان غرب و در چند سال اخير در ايران رواج يافته است. کارآفريني رويکرد نويني به سازندگي، ايجاد کسب و کار، خلاقيت، نو آوري و توسعه پايدار ملي است که توجه ويژه دانشگاه‌ها و موسسات بزرگ علمي و رشته هاي مختلف دانشگاهي (فني مهندسي، مديريت بازرگاني و اقتصادي و ... ) را به خود معطوف داشته و به خوبي از عهده تحليل روندهاي توسعه پايدار کشور برآمده است . از کارآفريني به عنوان موتور محرک توسعه اقتصادي که سبب ساز و حرکت ساز توسعه و رشد کشور شده است ياد مي کنند. بسياري از کشورها مانند چين، ژاپن، کره، ترکيه، مالزي، تايوان و سنگاپور از وجود برنامه هاي جامع توسعه کارآفريني بهره‌مند شده‌اند. با توجه به سوابق تاريخي و قدرت و انسجام تحليل ها و مدل هاي کارآفريني مي‌توان به اين يقين رسيد که کارآفريني راهکار اساسي و به قول شومپيتر موتور توسعه است. اگر ما به عنوان کشوري صنعتي و در حال رشد به توسعه ملي پايدار مي انديشيم، بايد به مسائل ملي و جهاني از رويکرد و نظر کارآفريني بنگريم و به پرورش و توسعه کارآفرينان به ويژه در نسل جوان همت گماريم(احمدپور، 1383). يکي از تعاريف اشتباه و مصطلح که تا کنون براي واژه کارآفريني ارائه شده است، " ايجاد اشتغال " است . در حالي که رسالت کارآفريني با ايجاد کار و اشتغال تفاوت دارد و حوزه وسيع‌تري را در بر مي‌گيرد. در بين تعاريف ارائه شده از طرف دانشمندان علم مديريت، کارآفريني فرايندي است که طي آن محصول يا خدمت جديد با نوآوري و خلاقيت به بازار ارائه شود و اين کسب و کار مدام در حال رشد و ترقي باشد(احمدپور،1383).

 

منابع و مآخذ:

1. احمد پوردارياني، محمود،1378، «كارآفريني (نظريات،تعاريف،الگوها)» تهران، انتشارات پرديس
2. احمدپور دارياني، محمود، 1383، کارآفريني يک دقيقه اي : در هزار نکته کارآفرينانه، انتشارات محراب قلم
3. مقيمي، سيد محمد، 1383، کارآفريني در نهادهاي جامعه مدني، انتشارات دانشگاه تهران.
4. سعيدي کيا، مهدي، ( 1382 )، آشنايي با کارآفريني، نشر سپاس، تهران .

5. مرديث، جفري و ديگران ، كار آفريني، انتشارات دفتر بين المللي كار، مترجم : محمد صادق بني ئيان، مؤسسه كار و تامين اجتماعي، تهران، 1371،ص1.

6. صمد آقايي، جليل، تکنيک هاي خلاقيت فردي و گروهي، مديريت دولتي، چاپ اول، 1380

7. Hurley Amy ، "incorporating feminist theories in to sociological theories of entrepreneurship" ، women in management review ، vol.14 ، N2 1999.

8. Thompson john & Geoff Alvy & lee Ann، (2000) social entrepreneurship: A new look at the people and the Potential« Management Decision، vol .38،N.5.


تاریخ ارسال پست: 31 / 5 / 1395 ساعت: 7:6 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

ليست صفحات

تعداد صفحات : 468
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 468 صفحه بعد